ما همه آفتابگردانيم. اگر آفتابگردان به خاك خيره شود و به تيرگي، ديگر آفتابگردان نيست. آفتابگردان كاشف معدن صبح است و با سياهي نسبت ندارد. اينها را گل آفتابگردان به من گفت و من تماشايش ميكردم كه خورشيد كوچكي بود در زمين و هر گلبرگش شعلهاي بود و دايرهاي داغ در دلش ميسوخت. آفتابگردان به من گفت: وقتي دهقان بذر آفتابگردان را ميكارد، مطمئن است كه او خورشيد را پيدا خواهد كرد. آفتابگردان هيچ وقت چيزي را با خورشيد اشتباه نميگيرد؛ اما انسان همه چيز را با خدا اشتباه ميگيرد. آفتابگردان راهش را بلد است و كارش را ميداند. او جز دوست داشتن آفتاب و فهميدن خورشيد، كاري ندارد. او همه زندگياش را وقف نور ميكند، در نور به دنيا ميآيد و در نور ميميرد. نور ميخورد و نور ميزايد. دلخوشي آفتابگردان تنها آفتاب است. آفتابگردان با آفتاب آميخته است و انسان با خدا. بدون آفتاب، آفتابگردان ميميرد؛ بدون خدا، انسان. آفتابگردان گفت: روزي كه آفتابگردان به آفتاب بپيوندد، ديگر آفتابگرداني نخواهد ماند و روزي كه تو به خدا برسي، ديگر «تويي» نميماند. و گفت من فاصلههايم را با نور پر ميكنم، تو فاصلهها را چگونه پُر ميكني؟ آفتابگردان اين را گفت و خاموش شد. گفتوگوي من و آفتابگردان ناتمام ماند. زيرا كه او در آفتاب غرق شده بود. جلو رفتم بوييدمش، بوي خورشيد ميداد. تب داشت و عاشق بود. خداحافظي كردم، داشتم ميرفتم كه نسيمي رد شد و گفت: نام آفتابگردان همه را به ياد آفتاب مياندازد، نام انسان آيا كسي را به ياد خدا خواهد انداخت؟ آن وقت بود كه شرمنده از خدا رو به آفتاب گريستم
نظرات شما عزیزان:
|
About![]()
عاشقت خواهم ماند بی آنکه بدانی دوستت خواهم داشت بی آنکه بگوییم درد دل خواهم گفت بی هیچ گمانی گوش خواهیم داد بی هیچ سخنی در آغوشت خواهم گریست بی آنکه حس کنی در تو ذوب خواهم شد بی هیچ حرارتی اینگونه شاید احساسم نمیرد ...... از این که به وبلاگم سری زدین ممنونم . از آقا شروین که در بهتر سازی وبلاگم کمک میکنه تشکر میکنم . از شما دوستای خوبم در خواست میکنم که با نظراتتون به من در بهتر شدن این وبلاگ کمک کنید . باتشکر مدیریت وبلاگ super star Archivesخرداد 1390اسفند 1389 بهمن 1389 دی 1389 آذر 1389 مهر 1389 شهريور 1389 Authorssetareshervin Links
love story LinkDump
دل نوشته Categories |